جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ماشین آتشنشانی قصه ای درباره به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها

توضیحات

یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. علی کوچولو و طاها کوچولو هم‌کلاسی بودند. آنها هر روز در مدرسه همدیگر را می‌دیدند و زنگهای تفریح با هم بازی می‌کردند. گاهی توپ بازی، گاهی دزد و پلیس، گاهی گرگم به هوا و یک عالمه بازیهای دیگر. آنها دوستان خیلی خوبی برای هم بودند و همدیگر را خیلی دوست داشتند.
روزی از روزها، طاها به علی گفت:
– علی! میشه اگر مامانت اجازه داد فردا بعد از مدرسه بیای خونه‌ی ما تا با هم بازی کنیم؟
علی با خوشحالی گفت:
– وای چه عالی! اگه مامانم اجازه بده حتما میام!
مامان علی کوچولو اجازه داد و فردای آن روز، علی به خانه‌ی طاها رفت. آنها یک ساعتی با هم بازی کردند و خوش گذراندند. طاها کوچولو همه‌ی اسباب‌بازیهایش را به علی می‌داد و آنها با خوشحالی با هم بازی می‌کردند. یک دفعه چشم علی به ماشین آتش نشانی قشنگی افتاد که بالای کمد طاها بود. با صدای بلند گفت:
– طاها! چه ماشین آتش‌نشانی قشنگی داری! می‌شه اونو بهم بدی؟
طاها فکری کرد و گفت:
– نه! آخه من روی اون ماشینم خیلی حساسم. می‌ترسم خراب بشه.
علی اخم کرد و گفت: من همونو می‌خوام! همونو می‌خوام! همونو می‌خوام!
بعد رفت و صندلی طاها را آورد تا زیر پایش بگذارد و ماشین آتش‌نشانی را بردارد.
طاها با صدای بلند گفت: نه! تو حق نداری این کارو بکنی!
و صندلی را از دست علی گرفت.
علی با صدای بلند گفت: اصلا دیگه باهات قهرم و همین حالا به مامانم زنگ می‌زنم که بیاد دنبالم. دیگه هم نمیام خونتون.
بعد هم با عصبانیت از اتاق طاها رفت بیرون.
طاها با غصه روی صندلی اتاقش نشست و به فکر فرو رفت.

 

بچه‌ها!

به‌نظر شما طاها چه‌کار می‌تونه بکنه؟ چطوری این مسئله رو حل کنه که هم خیالش از ماشین‌ آتشنشانیش راحت باشه و هم دل دوستش رو به‌دست بیاره؟ حتما نظر خودتونو برام بنویسین.

قصه های مرتبط

دیدگاه ها و نظرات

3 دیدگاه برای ماشین آتشنشانی قصه ای درباره به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها

  1. فریبا نبی‌زاده

    درود بر نسیم جان
    بسیار داستان آموزنده ای برای بچه هاست. اینکه کودک بتواند فکر کند و راه حل مناسبی پیدا کند تا هم خودش راضی شود هم دوستش را نرنجاند بسیار عالی است. به نوعی کودک عملگرا می شود تا اینکه متوسل به نظر بزرگترها و تقلیدی.
    موفق باشید.

  2. میترازارع

    به بچه ها باید نه گفتن و نه شنیدن یاد بدهیم که در هر موقعیتی با شنیدن نه ناراحت نشوند و حتی راحت نه بگویند در مواقع لزوم

  3. میترازارع

    به بچه ها باید نه گفتن و نه شنیدن یاد بدهیم

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود به سایت
نام کاربری / ایمیل / شماره موبایل خود را وارد کنید
بازیابی کلمه عبور
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید خود را در کادر زیر وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد
ورود به سایت
شماره موبایل یا ایمیل خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید خود را در کادر زیر وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ثبت نام در سایت
شماره موبایل / ایمیل را تایید و اطلاعات را تکمیل کنید
شرایط استفاده از خدمات و حریم خصوصی نسیم قصه ها را می پذیرم.
ثبت نام در سایت
شماره موبایل یا ایمیل خود را وارد کنید
شرایط استفاده از خدمات و حریم خصوصی نسیم قصه ها را می پذیرم.
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید خود را در کادر زیر وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر

نسخه اپ پیشرو یا PWA سایت نسیم قصه ها را به صفحه اصلی دستگاه خود اضافه کنید

1. برنامه را در مرورگر سافاری باز کنید.

2. بر روی دکمه Share کلیک کنید.

3. دکمه Add To Home Screen را کلیک کنید.