موضوع قصهی «ماشین لباسنشویی» طبق خواستهی عزیزانی که در نظرسنجی هفتهی گذشته شرکت کردهبودند، «مسئولیتپذیری» است.
همهی ما گاهی با این مشکل از طرف فرزندانمان روبرو میشویم که میخواهند به بهانههایی مثل بازی و استراحت، از زیر بار مسئولیتهایشان شانه خالی کنند. طبیعتاً آنها متوجه نیستند که مسئولیتپذیری جزو ارزشهایی بسیار کلیدی و مهم در سراسر عمرشان است. متاسفانه، بسیاری از مشکلات کنونی کشور ما از بیمسئولیتی کسانی نشات میگیرد که در بچگی با این مفهوم آشنا نشدهاند. حالا هم در مقام و منصب بالاتر، ملتی را تحت فشار قرار دادهاند!
در طی این مدت، بسیار اندیشیدم که چگونه می توانم این مفهوم مهم را طوری در ذهن بچه ها نهادینه کنم که در عین پی بردن به اهمیت موضوع، جنبهی نصیحت مستقیم نداشته باشد.
در نهایت، با بررسی ابعاد مختلف موضوع و مطالعهی منابع معتبر روانشناسی کودک، به این نتیجه رسیدم که در قصهام از سه وسیلهی کارآمد و مفید استفاده کنم. وسایلی که در هر خانهای یافت میشود و بچهها با شیوهی عملکرد یا همان «مسئولیت» آنها به خوبی آشنا هستند.
خلاصهی قصه
قصه از جایی شروع میشود که ماشینلباسشویی قصهی ما یکباره دست از کار میکشد. او ترجیح میدهد از صبح تا شب تلویزیون تماشا کند و دیگر لباس نشوید!
اجاق گاز و یخچال، که دوستان نزدیکش هستند، میکوشند تا به او بفهمانند این کار به ضرر خود او تمام میشود. اما ماشینلباسشویی گوش نمیدهد.
در نهایت، اهالی خانه تصمیم میگیرند که او را بفروشند و ماشین لباسشویی جدیدی بخرند. اما ماشین لباسشویی به کمک بچهی خانه، نجات پیدا میکند.
من از طریق این قصه نتیجهی بیکار نشستن و دسترویدست گذاشتن را به طرزی ملموس و قابل درک به کودکان نشان دادم: اینکه اگر ماشین لباسشویی قصه ما دیگر لباس نشوید، رفته رفته مهارت و کارآیی خود را از دست خواهد داد. پیامد این بیمسئولیتی، پیوستن به آهن قراضههای بیکاری است که خاصیتی ندارند و منجر به از دست رفتن اهمیت و منزلت خودش می شود.
سایر موضوعات قصه
در این قصه، علاوه بر مسئولیتپذیری، به ارزشِ دوستی و اهمیت بیانِ احساسات و همچنین همکاری بین اعضای خانواده اشاراتی داشتهام. از این طریق به قول معروف، گوششان را در هر قصه با این مفاهیم آشنا شده و این ارزشها را کم کم وارد بستر زندگیشان میشود.
امیدوارم کودکان عزیزم از شنیدن این قصه، نهایت لذت را ببرند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.