«سیناسورس»: قصه‌ای درباره ماجراجویی و خیالپردازی (قسمت اول)

معرفی قصه

در قصه‌ی ماجراجویانه‌ی «سیناسورس»، با پسر بچه‌ای به نام سینا و دایناسور رویاهایش یعنی خفناسور، همراه می‌‌شویم. پرورش قوه‌ی تخیل کودکان در این قصه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. تلاش من بر این بوده تا لحظاتی را‌ برایشان رقم بزنم که در حین خنده، خیالپردازی و ماجراجویی، از شنیدن قصه حسابی لذت ببرند.

خلاصه‌ی قصه

این قصه دو قسمت دارد. در قسمت اول، ماجرای پسر بچه‌ای را می‌شنویم به نام سینا. سینا عاشق دایناسورهاست. او حتی یک اسم دایناسوری برای خودش دارد: سیناسورس! روزی در حین خیالپردازی و ورق زدن یکی از کتابهای دایناسوری‌اش، دایناسوری به اسم خفناسور را می‌بیند. در دلش آرزو می‌کند که ای کاش او حیوان خانگی‌اش بود. بعد از چند لحظه طی اتفاقاتی عجیب و باور نکردنی، خفناسور از کتاب بیرون می‌آید! آن دو با هم دوست شده و راهی شهر می‌شوند. در شهر، آدمها از دیدن یک دایناسور واقعی وحشت زده می‌شوند. این موضوع دردسرهایی را برای سینا و خفناسور وجود می‌آورد. در نهایت، خفناسور بالهایش را باز می‌کند و در آسمان به پرواز در می‌آید تا سینا را به جایی دور ببرد…

آموزش غیرمستقیم

در این قسمت از قصه، مفهومی که به صورت غیرمستقیم به کودک منتقل می شود، جرئت خیالپردازی و ماجراجویی برای رسیدن به آرزوهاست. گاهی خیلی از ما حتی در سنین بزرگسالی، این شجاعت را نداریم تا به آرزوهایمان فکر کنیم. آنقدر آرزوهایمان برایمان دست نیافتنی به نظر می‌رسند که می‌ترسیم حتی در مورد آنها خیالپردازی کنیم.

هدفی که من در این قصه به دنبالش بودم، این بود که فرزندانمان از کودکی شجاعت خیالپردازی درباره رویاهایشان را پیدا کنند و برای رسیدن به آرزوهایشان موانع را از سر راه خود بردارند.

من در این قصه بیشتر به بعد هیجانی و ماجراجویی پرداخته‌ام تا هم جنبه‌ی سرگرمی قصه را بیشتر کنم و هم روی پرورش تخیل و خلاقیت بچه‌ها متمرکز باشم.

به امید اینکه بچه‌های عزیزم از شنیدن این قصه لذت ببرند و از دنیای واقعی ما آدم بزرگها تا حد امکان فاصله بگیرند😇🥰

 

.

 

برای دیدن قسمت دوم کلیپ، اینجا را کلیک کنید.

کلیپ قسمت دوم سیناسورس

سایر لینکهای مرتبط با نسیم قصه‌ها👈 اینجاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *