معرفی قصه بوق بوقی
«بوق بوقی» یک قصه شعرگونهی کودکانه است با موضوع «بیان احساسات» و شخصیت اصلی این قصه ماشینی به نام بوقبوقی است.
خلاصهی قصه
قصه از آنجا شروع میشود که بوقبوقی برای هر کاری بوق میزند و سر و صدا راه میاندازد و هر حسی که دارد با بوق زدن اعلام میکند. اما یک روز با قطاری روبهرو میشود و طی گفتگو با اومتوجه میشود که قطار فقط در مواقع خطر بوق میزند؛ به همین دلیل بوقِ او برای همه مهم است، اما او از بس زیاد بوق زده که کسی به صدای بوقش اهمیتی نمیدهد.
بعد از این، بوقبوقی به فکر فرو میرود و سکوت را انتخاب میکند. برای مدتی احساساتش را حتی با بوق هم نشان نمیدهد. اما باز هم دچار دردسرهایی میشود.
در آخر، وقتی میبیند که سکوت هم باعث میشود تا دیگران احساس او را به درستی درک نکنند، تصمیم میگیرد به زبان ماشینی «حرف» بزند. یاد میگیرد که حرف زدن و بیان احساسات بهترین راه حل برای ارتباط راحت و بیدردسر است.
آموزش غیرمستقیم
در واقع، کودک با گوش دادن به این شعر، به طور غیرمستقیم «بیان احساسات» به کمک کلمات و جملات را یاد میگیرد. میآموزد که جیغ و داد یا سکوت، هیچکدام به فهماندن احساساتش به دیگران کمکی نمیکند. اگر دوست دارد احساساتش درک شود، باید حرف بزنند.
بیان احساسات موضوعی است که خیلی از ما آدم بزرگها هم در انجام آن مشکل داریم. خیلی از اوقات قادر نیستیم کلمات مناسبی را برای بیان آنچه احساس میکنیم، به زبان بیاوریم. اگر مهارت ارتباط کلامی را از کودکی در فرزندانمان پرورش دهیم، میتواند در تمام طول زندگی، بسیار برایشان کارگشا باشد.
به امید اینکه این قصهی شعرگونه مورد پسند گلهای نازنینم قرار گیرد.
لطفا با ثبت دیدگاه خود و فرزندانتان دربارهی قصهها، در بهتر شدن محتوای سایت به من کمک کنید🙏
قصهی دیگری از نسیم قصهها با موضوع «تفکیک احساسات»:
آخرین دیدگاهها