«موشی مخترع»: قصه‌ای درباره زورگویی

قصه‌ی موشی مخترع، درباره بچه موش باهوش و خلاقی است که با مواد بازیافتی دست به اختراعاتی می‌زند. اختراعاتی که گاه موجب تفریح و سرگرمی و گاه باعث دردسر است!

یک روز پس از آنکه می‌بیند کسی به حرفهایش گوش نمی‌کند، تصمیم می‌گیرد تایک دستگاه زورگویی اختراع کند. فکر می‌کند می‌تواند به وسیله‌ی آن دوستانش را مجبور کند به حرف او گوش کنند. پس از تلاش و پشتکار بسیار زیاد، بالاخره موفق به اختراع این دستگاه می‌شود. اما در نهایت، میفهمد که با این زورگویی،  هم خود و هم دوستانش را به دردسر انداخته است.

در آخر قصه، موشی با راهنمایی معلمش، به جبران کار اشتباهش می‌پردازد. در ضمن، قول می‌دهد دستگاهش را به یک دستگاه مفید تبدیل کند.

اینکه این دستگاه مفید چه چیزی باشد، سوالی است که در انتهای قصه از بچه‌ها می‌پرسم و ذهن آنها را به چالش می‌کشم.

هدف از نوشتن قصه کودکانه موشی مخترع

هدف اصلی من در نوشتن این قصه کودکانه نشان دادن معایب «زورگویی» است. در طی این قصه بچه ها یاد می‌گیرند به نظرهای مختلف احترام بگذارند و برای افکار و احساسات دیگران ارزش قائل شوند. آنها درک می‌کنند که اگر به حرفهای یکدیگر گوش ندهند، نمی‌توانند از دریچه‌ی چشم دیگری دنیا را ببینند. در نتیجه،‌ ممکن است نا‌خواسته باعث آسیب به یکدیگر شوند.

سایر موضوعات قصه

در کنار موضوع زورگویی که هدف اصلی قصه است، به ارزشهایی مثل حفظ محیط زیست با بازیافت مواد دور‌ریختنی، پشتکار داشتن پس از شکست، توانایی نه گفتن و جبران اشتباهات نیز پرداخته‌ام. به نظرم هر کدام از این ارزشها وقتی در طی قصه به گوش بچه‌ها می‌خورد، می‌تواند اثرگذار باشد و کم کم در ذهن آنها نهادینه گردد.

امیدوارم با ارائه دیدگاه ارزشمندتان به من کمک کنید تا قصه های جدید هر روز بهتر و بهتر شوند🌹