سلام، عاطفه هستم. زادهی فصل بهار و درست مثل بهار غیر قابل پیش بینی ، خونگرم و خوشخنده. در خانوادهای اهل هنروشعر. آشنایی با داستان و شعر، شاهنامه خوانی پدرو شعرگفتن پدرو مادرم. و رمانخوانی شبانه قبل خواب توسط برادر بزرگم آغاز شد. دوستدار کودکان و دنیای یکدستشان هستم. آنقدر که گاهی در جمع بزرگسالان کودک میشوم.
عاشق: کارتون، نقاشی، نمایش، شعر، ورزش ، بازیگری و خوانندگی.
دوران دبستان و راهنمایی، همیشه کنار دستم پر بود از ورقای نقاشی بچهها تا براشون طرحی رو که دوست دارن بکشم. دوران دبیرستان، نوشتن شعر و انشاء هم اضافه شد. من هم ازون دسته دهه شصتیها بودم که به جای مشاوره با دلم، با برگه انتخاب رشته تعیین شده مدرسه مشورت کردم و با وجود استعداد وعلاقه به شعروادب، سر از رشته تجربی درآوردم. در دانشگاه رشته مترجمی زبان فرانسه و کتابداری قبول شدم و مترجمی را انتخاب کردم. سه سال به عنوان شاعر در مجلهی آوای کشتیرانی مشغول کار شدم. همزمان به آموختن گریم سینمایی و ورزش رزمی پرداختم. مدتی بعد کار ترجمه را در دارالترجمه گلستان شروع کردم. وسال ۹۱ برای کارگاه امداد و نجات مترجم همزمان فدراسیون کوهنوردی ایران شدم.
در کنار تمام این فعالیتها، همدم هر شب و روزم قلم وکاغذهایی پر از دلنوشتهها و اشعاری به سبک سهراب و فروغ و گاهی حافظ بود.
اولین ارتباط نزدیک با دنیای کودکان ،با تولد برادرزادهام اتفاق افتاد. گفتن قصه و شعرهای بداهه، دری دیگر برایم باز کرد. از آن پس اتاق کوچکم محل رفتوآمد آزادانه کودکان و کتابخانه آنها شد.
کار درمهد کودک به عنوان مربی نقاشی و سفال دوام چندانی نداشت.
با تولد دخترم وداستان ها وشعرهای بداهه وهدفمند پررنگ تر شد. به موازات نقش مادر، به عنوان مربی پیلاتس هم فعالیت داشتم. سال ۹۹ مدرک مربیگری بازیو ورزش کودک رو از فدراسیون ورزشهای همگانی گرفتم و با شروع کرونا تا امروزبصورت آنلاین وحضوری مربی بازیوورزش کودکان هستم . شرکت در دورههای مختلف روانشناسی کودک (فرزندپروری بدون شرط.سی پی آر تی) گذراندن صد ساعت دوره مربیگری مدیتیشن و ذهن آگاهی ، کارگاههای تکمیلی ورزش کودک که توسط اساتید کشورهای سوییس و اسپانیا برگزار شد هم همچنان ادامه دارد.
تا در سال ۱۴۰۱با شرکت در دوره های آشنایی با ادبیات کودکونوجوان شورای کتاب، بصورت جدیتری در این حوزه شروع به فعالیت کردم. و عضو گروه بررسی آثارشعر شورای کتاب کودک شدم. در همین دوره با دوست عزیز و استاد، خانوم نسیم فرخنده هم آشنا شدم که نویسنده و گوینده داستانهای خودشون بودن. به پیشنهاد ایشون و علاقه خودم به دانشافزایی، در کلاس آموزش نویسندگیشون شرکت کردم وبا توجه و راهنماییهای خوب و کاربردی، اکنون سعادت بودن در گروهی از ترو تمیز های حوزهی نویسندگی کودک را دارم. امید که داستانهایم برای شما دلنشین، لذتبخش و مهارت آموز باشد. منتظر نظرات و پیشنهادهای شما و فرزندان عزیزتان هستم.