یکی بود، نبود. غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. خرگوشک و موشموشک دوستان خوبی برای هم بودند. آنها در مدرسه بغلدست هم مینشستند و گاهی وقتها توی درس به همدیگر کمک میکردند.
یک روز، معلمشان سر کلاس گفت:
– عزیزانم، امروز میخواهم به جای مشق، تکلیف دیگری به شما بدهم. میخواهم فردا هر کدام از شما یک کاردستی با خلاقیت خودش درست کند و به مدرسه بیاورد. شرط انجامش هم این است که همهی کار را خودتان بدون کمک گرفتن از پدر و مادرتان انجام بدهید.
بچهها با خوشحالی قبول کردند و بعد از اینکه زنگ خورد هرکدام به لانههایشان برگشتند تا کاردستی خود را بسازند.
خرگوشک که خیلی خوشحال بود، در راه کلی برگ و چوب و سنگ از روی زمین جمع کرد و به لانه برد. مادرش با دیدن آنها تعجب کرد و پرسید:
– خرگوشک جان! اینها را برای چه جمع کردهای؟
– مامان جانم میخواهم یک کاردستی درست کنم. آن هم به تنهایی!
– چه عالی! میدانم که موفق میشوی!
خرگوشک تمام بعدازظهر را مشغول درست کردن کاردستیاش شد و با خلاقیت خودش، با استفاده از چوبها و برگها یک درخت درست کرد. البته درختش قدری کج و کوله شد چون مهارت او هنوز به اندازهای نبود که بتواند آن را بدون عیب بسازد. اما از اینکه خودش آن را درست کرده بود خیلی خوشحال بود و با شادی آن را در کیفش گذاشت.
فردای آن روز، خرگوشک با شوق و ذوق به مدرسه رفت. تا موشموشک را دید، کاردستیاش را به به او نشان داد و گفت:
– موشموشک! کاردستیام را ببین!
موشموشک نگاهی به درختی که خرگوشک ساخته بود کرد و با خنده گفت:
– وای! این دیگر چه درختی است! چرا انقدر کج و کوله و بدقواره درستش کردی؟
خرگوشک با غصه گفت:
– خب همینقدر بلد بودم! یعنی انقدر بد شده؟
موشموشک دوباره گفت:
– به نظر من که اصلا شبیه درخت نیست! و بلند به او خندید.
از صدای خندهی موشموشک، دوتای دیگر از همکلاسیهایشان به سمت آنها برگشتند و از موشی پرسیدند:
– چرا میخندی؟
موشی جواب داد: به کاردستی خرگوشک نگاه کنید! به نظر شما خندهدار نیست؟ شما تا به حال درخت این شکلی دیده بودید؟
بچه ها گفتند: نه!
و صدای خندهی آنها هم بلند شد.
خرگوشک آرام کاردستیاش را در کیفش گذاشت و با غصه به فکر فرو رفت.
بچهها!
اگه شما به جای خرگوشک بودین، چیکار میکردین؟ به نظر شما خرگوشک چطوری میتونه این مسئله رو حل کنه تا دوباره حالش دوباره خوب بشه؟ راهحلهای خودتون رو برام تو قسمت کامتنها بنویسین.
1 دیدگاه برای کاردستی خرگوشک قصه ای درباره مسخره شدن
رزیتا لحمی –
بهترین قصه ی دنیا بود
نسیم قصهها –
خوشحالم که دوست داشتی عزیزم🥰