سوگول نم نبات

سوگل نم‌نبات

درباره من

سلام سلام

من سوگلم، سوگلی لپش گلی. سال ۱۳۶۹ توی روز درختکاری خوشحال ولی با گریه به دنیا آمدم. گریه کردم آخه دوست داشتم یک چند روز دیگر هم توی دل مامانم میماندم، ولی از طرفی خیلی خوشحال بودم چون میدانستم قرار است دنیا را کشف کنم و کلی حس‌های خوب تجربه کنم. مثل چی؟

مثل بوی باران، صدای خش خش برگ پاییزی، مثل دیدن دانه‌های برف، دوست داشتن پدر و مادرم و ….

 

وقتی که خیلی کوچک بودم و مهدکودک میرفتم، ازم پرسیدند : «سوگل، دوست داری چه کاره بشوی؟»

منم گفتم: «معلم». هر بار دیگر هم از من پرسیدند، من همان جواب را دادم. آخه بنظرم معلم بودن خیلی کار جذابی است. توی ذهنم همیشه یک مدرسه را تصور میکردم که به بچه‌ها درس میدهم و کلی با هم خوش میگذرانیم.

 

تا اینکه بزرگتر شدم و دانشگاه رفتم. همزمان که داشتم توی رشته مهندسی پزشکی درس میخواندم، درس هم میدادم. یک روزی فهمیدم یک موسسه زبان به یک معلم احتیاج دارد و من رفتم و باهاشون صحبت کردم. کارم را با بچه ها شروع کردم. با کلی ذوق و اشتیاق برای بچه‌ها بازی طراحی و درست میکردم. از این بازیها برای یادگیری و مرور مطالب استفاده میکردیم. خیلی خیلی خوب بودن. یک روز توپ بازی میکردیم و یک روز صندلی بازی. حسابی با بچه‌ها خوش میگذراندیم.

 

اما من فکر میکردم فقط قرار است من معلم بچه‌ها باشم و بهشون آموزش بدهم. بعدا فهمیدم نخیر کوچولوهای توی کلاسهای من هم معلم من بودند. مثلا چی؟

 

یادم دادند که به تفاوتشان احترام بگذارم  و براشون فعالیتها و بازیهای مختلف  طراحی کنم. صبوری را یادم دادند. و مهمتر از همه من را به دنیای خودشان راه دادند و حالا خیلی خیلی راجع به دنیای قشنگ و رنگارنگشان بلدم. من خیلی خیلی از شماها ممنونم که من را با خودتان و دنیای بینظیرتان آشنا کردید.

 

و چون عاشق بازی هستم، با تیم نسیم قصه‌ها در بخش طراحی بازی همکاری میکنم. امیدوارم با انجام بازیها حسابی بهتان خوش بگذرد.

 

سوگل ن.ن

 

یوتیوب من
https://m.youtube.com/@sogolnamnabat/featured

ثبت نام

نام*

شماره موبایل*

کد تایید*

کد تایید ارسال شده به موبایل خود را وارد کنید

بازیابی کلمه عبور

شماره موبایل خود را وارد کنید*

بازیابی کلمه عبوربرگشت
بازیابی کلمه عبوربرگشت

کلمه عبور جدید*

تایید کلمه عبور جدید*

بازیابی کلمه عبور

کلمه عبور شما با موفقیت تغییر یافت