دعواهای کودکانه
موضوعِ دعواهای کودکانه، برای والدینی که بیش از یک فرزند دارند، یا فرزندشان به هر ترتیبی، با کودک یا کودکان دیگری در ارتباط نزدیک است، بسیار ملموس و عینی است.
بارها برایم پیش آمده که در مواجهه با دعواهای فرزندانم، احساس مسئولیت کرده و خود را ناجیوار به میانهی دعوا کشاندهام تا راه حلی برای ختمِ غائله رو کنم و در نقش یک سوپرمامان (!) وظیفهام را به طور کامل انجام دهم. اما احتمالاً حدس میزنید نتیجه چه بوده است: بله شکست خوردهام!😮💨
معمولاً در عاقبت کار، یا دعوا بیخ پیدا کرده و به سوگیری متهم شدهام، یا دیدهام که بعد از ارائهی راهحلم، آنها خودشان راهحل دیگری را مطرح کردهاند که با منطق خودشان، بهتر بوده و آشتی صورت گرفتهاست! من هم در حالیکه میخواستم وجههی موقر خودم را حفظ کنم، دست از پا درازتر سرِکارم برگشتهام😅 برای همین، مدتیست با خودم عهد بستهام که دیگر در دعواهایشان دخالت نکنم مگر اینکه خطری آنها را تهدید کند.
به عقیده ی من، تعریف «دعوای کودکان» با «دعوای بزرگسالان» متفاوت است. آنچه ما در میان کودکان دعوا میپنداریم، اختلاف نظریست به پهنای یک دریاچه ولی به عمق یک میلی متر! با کوچکترین پرتوی خورشید، خشک میشود و ناپدید میگردد. اگر ما والدین، بخواهیم خودمان را به میانهی این دریاچه بیندازیم، فقط دست و پایمان میشکند؛ چون پرتوی خورشید در قلب خودِ آنهاست. گاهی یک دعوای بسیار پر سر و صدا، تنها وقتی یکی از آنها کلمهای را اشتباه تلفظ میکند، آنچنان تبدیل به خندههای قهقههآمیز میشود، که فکر میکنیم ما را دست انداختهاند!😁
دعواهای کودکانه دو درس مهم و قابل توجه به ما میدهد : یکی اینکه، احساس خشم خود را ببینیم و آن را ابراز کنیم، اما با یکدیگر خصومت و دشمنی نداشته باشیم و دلهایمان را از کینه خالی کنیم. دوم اینکه، اگر مجبور شدیم در مواجهه با دعوای دو کودک میانجیگری کنیم، تصور نکنیم فقط یک مقصر وجود دارد، بلکه در اغلب موارد، دو طرف مقصر هستند. حتی اگر تقصیرِ یک طرفِ دعوا، اصلا به چشمِ ما نیاید، مطمئن باشیم پشت پردهای در کار بوده که ما از آن بیخبریم🤗😉
سایر لینکهای مرتبط با نسیم قصهها👈 اینجاست.