سلام. من هدی لطیفی هستم. نقاشی کشیدن را از کودکی دوست داشتم. در زمان کودکیِ من، کارتونهایی مثل پرین، پینوکیو، بل و سباستین از تلویزیون پخش میشد. من بعد از تماشای آنها به سرعت دست به کار شده، دفتر نقاشی و مداد رنگیهایم را میآوردم و تصویری از آنها میکشیدم و به دیوار اتاقم میچسباندم.
راستش را بخواهید زیاد هم نقاشیام خوب نبود. یک بار به خاطر اینکه کل دفترم را پر از نقاشی جوجه کرده بودم، معلم مادرم را خواست. میخواست دلیل علاقه زیاد مرا به کشیدن جوجه آن هم زرد رنگ و کوچک، وسط یک صفحهی سفید بداند.
معلم پرسید: «دختر شما، فقط جوجه میکشه دلیلش چیه؟»
مادرم به من نگاه کرد و من هم به مادرم.
از آن زمان فهمیدم که من به درد نقاشی نمیخورم. رشتهی دانشگاهیم اصلا ربطی به نقاشی نداشت. من در رشتهای که مربوط به پزشکی بود درس خواندم.
بعد از چندین سال کار در بیمارستان به عکاسی علاقه شدیدی پیدا کردم. عکاسی خیلی کمکم کرده تا همه چیز را با دقت بیشتری ببینم. من تمام تصاویری که میکشم را مدیون عکاسی هستم و عاشق هر دو هستم. هم عکاسی و هم تصویرسازی.
برای چند شرکت معتبر و مهم تهران عکاسی تبلیغاتی انجام دادم. اما باز چیزی مرا به سمت نقاشی کشاند. علاقهی کودکیام زنده شد. آن جوجه رشد کرد و بزرگ شد. تبدیل شد به این چیزی که هماکنون هستم. من در دنیای تصاویر زندگی میکنم. شاید بیشتر ساعات روزم را در حال تصویر ساختن باشم.
تا اینکه خواهر خوبم، فاطمه لطیفی مرا با این گروه خوب و دوستداشتنی آشنا کرد.
من از خانم نسیم فرخنده که گروه بینظیر ( نسیم قصهها) را تشکیل داده بسیار متشکرم. از خواندن تمام قصههای بچههای تیم لذت میبرم و در دنیایشان غرق میشوم. خودم را در قصه مجسم میکنم. جایی دنج و گوشهای تاریک میایستم و شخصیتها را یک به یک تصویر میزنم و رنگ میکنم.
از خداوند سپاسگزارم که هر روز در حال پیشرفت و یادگیری هستم.
امیدوارم از تماشای تصاویر من لذت ببرید و همیشه مثل من در خیال زندگی کنید، ولی قول بدهید غرق نشوید. بیرون بیایید نفس بکشید و دوباره توی خیالات بروید. این کار را هر روز تکرار کنید.
عاشق تکتک شما عزیزانم هستم.