یکی از مشاهدات اخیر من در طی تدریس در دورهی آموزش داستاننویسی به کودکان ۸ الی ۱۲ ساله این بود که متاسفانه سقف تخیل کودکان بسیار کوتاهتر از آنچیزی شده که انتظار داشتم. من بیش از آنکه برای آموزش تکنیکهای داستاننویسی به کودکان انرژی بگذارم، بیشتر انرژی خودم را در کلاس به پرورش قوهی تخیل آنها معطوف داشتم. برای اینکه تخیل کودکان را به پرواز درآورم از روشهای متنوعی استفاده کردم تا بالاخره توانستم از برخی روشها به نتیجهی نسبتاً مطلوبی دست پیدا کنم.
اما چرا نسل جدید ما که از بسیاری جهات باهوشتر و زیرکتر از نسلهای قبل است، در خیالپردازی کودکانه محدود عمل میکند؟ اگر کودکان ما نتوانند آزادانه خیالپردازی کنند و تخیلات آنها محدود به آن چیزی باشد که در پیرامون خود میبینند، چه بر سر خلاقیت و نوآوری در جهان آینده خواهد آمد؟ نسلی که فاقد خلاقیت و مهارت حل مسئله باشد، نسلی سرباز و مطیع نخواهد بود؟ آیا در سیاستهای کلان، کنترل چنین نسلی توسط هوش مصنوعی، آسانتر از آنچه انتظارش را داریم، نخواهد شد؟
آنچه در ادامه می خوانید
Toggleدر این مقاله به بررسی ماهیت و اهمیت تخیل کودکان پرداخته، علل اصلی محدودیت خیالپردازی در کودکان را مورد بررسی قرار داده و در هر بخش، راهکارهایی را برای مقابله با موانع تخیل کودکان ارائه خواهیم داد.
تخیل چیست؟
تخیل یا خیالپردازی نوعی فعالیت ذهنی است که در طی آن انسان میتواند آنچه را که تمایل دارد بدون هیچ حد و مرزی تصور کند. تخیل قدرت خلق میدهد؛ خلقِ عناصری بدیع و نو که ممکن است الهامگرفته از تجربیات قبلی بوده یا از تواناییهای نامحدود ذهن نشأت گرفته باشد. تخیل لازمه و زیربنای اصلی همهی فعالیتهای هنری است. بدون قوهی تخیل و توانایی خیالپردازی، خلاقیت و ابداع تحقق پیدا نمیکند.
چرا خیالپردازی در کودکان اهمیت ویژهای دارد؟
در سنین کودکی مغز انسان بالاترین سطح توانایی را در تولید و ابداع ایدهها و تصاویر خلاقانه دارا است . کودکان با کمک قوهی تخیل میتوانند دست به اقدامات خارقالعادهای بزنند که هرگز در دنیای قبل از آنها سابقه نداشته است. آنها میتوانند در تخیلات خود دنیاهایی را بسازند که زمین تا آسمان با دنیای واقعی متفاوت باشد و موجوداتی را خلق کنند که در جهان ما وجود خارجی ندارند. اما این تخیل چه فایدهای دارد؟ در ادامه به بررسی چند مورد از فواید تخیل کودکان میپردازیم.
بزرگ شدن دایرهی امن کودک
دایرهی امن کودک به معنای نوعی فضای ذهنی است که کودک آن را قبلاً تجربه کرده و با قرارگیری در آن موقعیت احساس امنیت دارد. هر چقدر تجربیات کودک در حوزههای مختلف بیشتر باشد، دایرهی امن او وسیعتر خواهد بود. اما زمان و امکانات ما در زندگی آنقدر زیاد نیست که بتوانیم بسیاری از تجربیات را بهصورت واقعی برای کودک اجرا کنیم تا وارد دایرهی امن او شود. علاوه بر این، منطق حکم می کند بسیاری از تجربیات به دلیل دردناک بودن کنار گذاشته شوند و اجازه ندهیم کودک در واقعیت در برابر چنین تجربیاتی قرار گیرد. چیزی که به ما این امکان را میدهد تا بدون تحمل درد ناشی از تجربیات مختلف، بتوانیم آنها را وارد دایرهی امن کودک کنیم، بکارگیری تخیل کودکان است.
خیالپردازی در کودکان این امکان را ایجاد میکند که کودک بتواند موقعیتهای متنوعی را تجسم کرده و با صحبت و تبادلنظر در مورد آنها، یک به یک آن تجربیات وارد دایرهی امن او گردد.
فاصله گرفتن از واقعیتهای خشونتبار
تخیل کودکان به آنها کمک میکند تا با غرق شدن در دنیای کودکانه و ایدهآل خود، اندکی از واقعیتهای خشونتبار جامعه فاصله بگیرند. کودکی که مدام در معرض اخبار ناگوار قرار دارد و در میان اعضای خانواده درگیر بحثهای سیاسی و ناراحتکننده میشود، اگر در تخیل کردن دنیایی امن هم ضعیف باشد، احساس بیپناهی شدیدی خواهد کرد. خیلی از اوقات تخیل کودکان تنها مأمن امن برای آنهاست.
افزایش کیفیت دوران کودکی
تخیل کودکان به آنها کمک میکند تا دوران کودکی آنها کیفیت بیشتری پیدا کند و تمایل آنها از ورود به دوران برزگسالی کم شود. هرچقدر خیالپردازی در کودکان بیشتر باشد، لذت بازیها، ایدهپردازیها و حتی کارهای روزمره برای آنها بیشتر خواهد شد و این لذت آنها را از ورود به دنیای چهارچوبدار بزرگسالی دور میکند.
توجه داشته باشید که انسان تنها بخش کوچکی از عمر خود را در دوران کودکی سپری میکند، پس هرچقدر تجربههای نابتری از دوران کودکی داشته باشد و این دوران را با کیفیتتر تجربه کند، سلامت روان او در بزرگسالی بیشتر خواهد بود.
تقویت خلاقیت
تخیل کودکان و خلاقیت در آنها با هم نسبت مستقیم دارد. هر چقدر خیالپردازی در کودکان بیشتر باشد، خلاقیت آنها در پیدا کردن راهحل برای مسائل مختلف و ابداع چیزهای نو بیشتر خواهد بود.
توسعهی شخصیت
تخیل کودکان باعث میشود آنها با تصور خود در نقشهای مختلف، ابعاد متفاوتی از شخصیت خود را بشناسند. خیالپردازی در کودکان باعث میشود آنها شخصیت خود را از جنبههای مختلف توسعه داده و خود را محدود به یک یا چند ویژگی نکنند.
مشاهدات عینی من دربارهی کوتاه شدن سقف تخیل کودکان
با توجه به آنچه گفته شد، تخیل کودکان نقش بسیار مهمی در زندگی آنها داشته و ضعف در این مهارت میتواند آسیبهای جبران ناپذیری برای آن ها به همراه داشته باشد. تجربیات من در ارتباط با کودکان ۸ الی ۱۲ ساله، متاسفانه ثابت کرد سقف تخیل کودکان تا حد زیادی کوتاه شده است. وقتی در کلاس داستاننویسی بحث خلق شخصیتی خیالی میشود، بسیاری از آنها در چهارچوبی مشخص خیالپردازی میکنند. گویی میترسند، پا را از یک حدی فراتر بگذارند و شخصیتی صد در صد خیالی و متضاد با آنچه قبلاً دیدهاند خلق کنند.
متاسفانه من مجبور شدم وقت بسیار زیادی از کلاس را صرف این کنم که به کودکان جرئت خیالپردازی بدهم و خیالپردازی در کودکان را تقویت کنم. از آنها بخواهم چهارچوبهای ذهنی خود را بشکنند و فراتر از واقعیتهای روزمره تخیل کنند. اما این همه چهارچوب ذهنی و مقید بودن به حفظ این چهارچوب از کجا نشأت میگیرد؟ این سوال باعث شد با تحقیق و تحلیل زندگی کودکان در این بازهی سنی، به حقایقی دست پیداکنم که در ادامه برایتان توضیح خواهم داد.
عوامل محدودکنندهی خیالپردازی در کودکان کدامند؟
اگر در زندگی کودکان دقیق شویم، به این نتیجه خواهیم رسید که عوامل محدودکنندهی تخیل کودکان در روزگار جدید بیش از پیش یافت میشود؛ عواملی که در زمانهای قدیم یا وجود نداشت یا بسیار کم بود. به همین دلیل، نسلهای گذشته با وجود کمبود امکانات و دانش به نسبت نسل امروز، از خلاقیت بیشتری برای حل مسائل و بحرانهای زندگیشان برخوردار بودند. آنها قادر بودند در مواجهه با مشکلات یا راهی بیابند و یا راهی بسازند؛ مهارتی که نسل جدید در انجام آن بسیار ضعیف عمل میکند و خیلی زود یا به استیصال میرسد یا دست به دامن گوگل و هوش مصنوعی میشود.
با مطالعات و تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادم، مهمترین عوامل محدودکنندهی تخیل کودکان را شناسایی کردم که در ادامه، به ترتیب اهمیت و فراوانی، به بررسی هر یک خواهم پرداخت.
دور شدن از قصهها و مواجهه با کارتون و بازیهای رایانهای
در زمانهای گذشته، کودکان زمان زیادی را پای قصههای مادربزرگها و مراسم نقالی و قصهگویی میگذراندند، اما امروزه والدین به دلیل مشغلههای فراوان فرصت و حوصلهی کافی برای قصهگویی ندارند و کارتون و بازیهای رایانهای جای قصه شنیدن را گرفتهاند. بسیاری از خانوادهها بر این باورند که کارتونهای خیالی میتواند باعث شکوفایی و پرورش خیالپردازی در کودکان شود؛ در حالی که این باور درست نیست. تماشای کارتون بر خلاف قصه شنیدن، برای تخیل کودکان چهارچوبی از قبل تعیین شده میسازد و بدون ایجاد فرصت خیالپردازی در کودکان، ذهن کودک را به همان تصاویری که ارائه میدهد، محدود میسازد.
بر خلاف تماشای کارتون که میتواند تا حد زیادی جزو عوامل محدودکنندهی تخیل کودکان به حساب آید، شنیدن قصهها در پرورش قوهی تخیل کودکان بسیار تاثیرگذارند. گوش دادن به قصههای صوتی و یا قصهگویی بزرگترها میتواند ذهن کودک را به پرواز درآورده و صحنههایی را در ذهن او بسازد که صدها بار خلاقانهتر از تصاویر کارتونها و فیلمها باشد.
👈قصهگویی، راهبردی بینظیر برای پرورش تخیل کودکان
احتمالاً اغلب شما تجربهی این را داشتهاید که رمانی را بخوانید و سپس فیلمِ ساخته شده از روی آن را ببینید. چنین تجربهای میتواند به وضوح نشان دهد که آنچه در هنگام خواندن رمان در ذهن خود تخیل کرده بودید با آنچه که در فیلم مشاهده کردهاید، زمین تا آسمان فرق دارد. گاهی اوقات تخیلات شما بسیار جالبتر از آن چیزی است که کارگردان فیلم به شما نشان میدهد. در نتیجه، تماشای کارتون نه تنها باعث تقویت تخیل کودکان نمیشود، بلکه باعث تنبلی ذهن کودک شده و او را به استفاده از محتوای آماده شده عادت میدهد.
علاوه بر این، تخیل کودک، بر اساس میزان درک و فهم خود او شکل میگیرد و در اغلب موارد آسیبزننده نیست؛ اما آنچه در کارتونها و بازیهای رایانهای به کودک عرضه میشود، در بسیاری از اوقات منطبق با توان هضم کودک نبوده و عوارضی نظیر اضطراب را در کودکان بهوجود میآورد.
غرق شدن کودک در انواع اسباببازیهای کارخانهای
یکی دیگر از علل کاهش تخیل کودکان غرق شدن آنها در اسباببازیهای کارخانهای حاضر و آمادهای است که به همراه دستورالعمل استفاده به دست کودکان میرسد. در واقع، چنین اسباببازیهایی تخیل کودکان را محدود به همان دستورالعمل استفاده از اسباببازی میکند. حتی زمانی که کودک قصد دارد از خلاقیت خود استفاده کرده و به نحوی دیگر از اسباببازی استفاده کند، گاهی والدین به دلایلی نظیر گم نشدن قطعات اسباببازی یا خراب نشدن آنها، مانع از این کار می شوند.
بهخاطر داشته باشید که استفاده از اسباببازیهای طبیعی (موادی که در طبیعت یافت میشوند نظیر سنگ و چوب و خاک و…) و یا وسایل بیخطر و ارزانقیمت خانه (سطل و ملاقه و …) نسبت به اسباببازیهای کارخانهای، تاثیر بسیار بالاتری در شکوفایی تخیل کودکان دارند. به عنوان مثال یک تکه چوب ممکن است در تخیل کودک شما به عنوان چوب جادو، اسب، شمشیر و خیلی چیزهای دیگر تصور شود و این برای پرورش تخیل کودکان فوقالعاده است.
شرکت در انواع و اقسام کلاسهای آموزشی
شاید نام بردن از این مورد، قدری تعجبآور باشد، اما پر کردن زمان فراغت کودکان با کلاسهای آموزشی متعدد دشمن تخیل کودکان است. کودکان صفر تا ۷ سال نباید در معرض آموزش مستقیم قرار بگیرند. آنچه در سنین زیر هفت سال برای کودک اهمیت دارد، بازی، همبازی و اسباببازی است. آموزش مستقیم در این سنین هیچ زمانی برای خیالپردازی کودکانه باقی نمیگذارد.
در سنین بالاتر نیز، فراغتِ به اندازه (نه بیش از حد)، میتواند فرصتی را برای کودکان فراهم کند تا ذهنشان درگیر خیالپردازی شده و دست به خلاقیتهای منحصر به فرد بزنند. بنابراین، بمباران کردن کودک با انواع و اقسام کلاسهای آموزشی و گرفتن هرگونه وقت فراغت از او، میتواند از عوامل محدودکنندهی تخیل کودکان باشد.
کاهش ارتباط کودکان با طبیعت
یکی از دلایلی که تخیل کودکان محدود شده است، زندگی شهری در آپارتمانها و عدم ارتباط کودک با طبیعت است.
اگر مغز را مانند دایرهای در نظر بگیریم، درون آن پر از چراغهای دایرهای ریز است که در بدو تولد خاموش هستند. هر تجربه جدید مانند سیمی است که به هر یک از این چراغها وصل میشود و آنها را روشن میکند. هرچقدر در طول زندگی تجربههای جدید بیشتر باشد و چراغهای بیشتری در مغز روشن گردد، مغز انسان پویاتر و خلاقتر میگردد. حضور در طبیعت به کودک فرصت کشف تجربههای جدید و متنوع را به کودک میدهد و باعث میشود تا چراغهای بسیار زیادی در مغز کودک روشن شود و در نتیجه سبب تقویت تخیل کودکان میگردد. بنابراین، توصیه میشود که حتماً زمانی را در هفته به بردن کودکان در دل طبیعت اختصاص دهیم و با مراقبت دورادور، فرصت کشف و خیالپردازی به آنها بدهیم.
کنترل بیش از حد والدین و جلوگیری از اکتشاف کودک
والدین کنترلگر و مداخلهگر مانع از شکلگیری تخیل و خلاقیت در کودکان هستند. وقتی والدین مدام رفتارهای کودک را کنترل میکنند و به باور خودشان قصد دارند تا از سلامت فرزند خود مراقبت کنند یا آنها را به سمت انجام فعالیتی «مفید» و «خوب» سوق دهند، درواقع غیرمفیدترین کار را در حق خلاقیت و تخیل کودکان انجام میدهند.
وظیفهی والدین این است که با فراهم آوردن بستری امن، شرایط را برای کشف و تجربههای جدید فراهم کنند. هیچ ایرادی ندارد اگر کودک به جای صاف نشستن روی صندلی، آن را وسط خانه آورده و از فضای زیر آن به عنوان یک پناهگاه استفاده کند. هیچ اشکالی ندارد اگر کودک به جای آنکه قطعات پازل را کنار هم چیده و شکلی را که روی جعبهی پازل است، بسازد، آنها را در قابلمهی اسباببازی ریخته و با قطعات پازلش قرمهسبزی بپزد. کاری که برای کودک شما آسیب جانی به همراه نداشته باشد یا باعث خسارت مالی قابلتوجه به خانواده نشود، برای تخیل کودکان فوقالعاده است. هرگز با کنترلگری فرصت شکوفایی خلاقیت و خیالپردازی کودکانه را نگیرید.
کم شدن فرصت تجربیات جدید در کودکان
یکی دیگر از عوامل محدودکنندهی تخیل کودکان روتینهای کسلکنندهی زندگی مدرن است. بسیاری از کودکان از صبح که بیدار میشوند تا شب که دوباره به خواب میروند، با یک سری کارهای تکرارشونده و ارتباطات محدود وقت میگذرانند و زندگی آپارتماننشینی فرصتهای مطلوبی را برای دست زدن به تجربههای جدید برای آنها فراهم نمیکند.
هرچقدر بتوانیم برای کودکان فرصت ورود به فضاهای جدید و ارتباط با آدمهای متفاوت را ایجاد کنیم، به رشد خلاقیت و تخیل کودکان بیشتر کمک میکنیم؛ چرا که خروج ذهن کودک از چهارچوبهای منطقی و از پیش تعیین شده مستلزم این است که گستردگی دنیا و تنوع تجربیات جدید را به او نشان دهیم.
برای تحقق این امر، لازم نیست به سفرهای پرهزینه برویم یا مهمانیهای مجللی ترتیب دهیم. تنها کافیاست گاهی روتینهای روزانهی زندگی را بشکنیم: شبها دیرتر از ساعت معمول بخوابیم، غذای خودمان را ببریم در پارک نزدیک خانه بخوریم، همهی اعضای خانواده در کنار هم در سالن بخوابیم و …. کارهای سادهای از این دست برای کودکان تجربیاتی جدید و به یادماندنی را رقم خواهند زد و در عین حال به آنها یاد میدهد که میتوان خلاقانهتر زیست و تخیل وسیعتری داشت.
علاوه بر این، ارتباط با آدمهای بیشتر، بهویژه با کودکان همسنوسال در طبقههای اجتماعی مختلف، نیز میتواند در بزرگتر شدن فضای فکری و در نتیجه رشد تخیل کودکان موثر باشد. بردن کودکان به مکانهای شلوغ مثل بازار، سینما، تاتر و غیره، میتواند شرایط را برای ارتباطگیری کودکان با آدمهای دیگر فراهم سازد.
مراقبت از تخیل کودکان آیندهای زیباتر را رقم میزند
در این مقاله، به بررسی ماهیت و اهمیت تخیل کودکان پرداختیم و گفتیم که در عصر جدید بر خلاف رشدی که در انواع هوشها و گسترهی اطلاعاتی کودکان پدید آمده، خیالپردازی کودکانه کاهش یافته است. سپس به بررسی عوامل محدودکنندهی خیالپردازی در کودکان پرداختیم و در هر قسمت راهکارهایی را ارائه دادیم تا این عوامل را تا جای ممکن در زندگی خود و کودکانمان کمرنگ سازیم.
در آخر، توجه به این نکته ضروری است که کاهش تخیل کودکان میتواند منجر به کاهش خلاقیت و ماشینی شدن زندگی بشر گردد و خطر تسلط هوش مصنوعی را بر انسانها روزبهروز بیشتر خواهد کرد. در عصر امروز، شاید تنها چیزی که هنوز هوش مصنوعی نتوانسته در آن کار قابلتوجهی ارائه دهد، خلاقیت انسانی باشد. مغز انسان با خلاقیت و تخیل قدرت خلق پیدا میکند و خلق به معنای ایجاد چیزی است که قبلاً وجود خارجی نداشته است. اگر قدرت تخیل و خلاقیت را از بشر بگیریم شاید دیگر سلاحی در برابر تسلط هوش مصنوعی بر انسان باقی نماند. پس دوری از عوامل محدودکنندهی تخیل و اقدام به پرورش تخیل کودکان، یکی از کلیدیترین راهها برای نجات آیندهی دنیاست. آیندهای که امید میرود، جنبههای انسانی قویتری داشته باشد و «انسانیت» در تمامی جنبههای آن حکمفرما باشد.
شما چه تجربهای در مورد خیالپردازی در کودکان دارید و چه راههایی برای پرورش تخیل کودکان میشناسید؟ ممنون خواهم شد اگر در کامنتها بنویسید.
راههای ارتباطی با نسیم قصهها
4 پاسخ
چه قدر مقالهی دردناکی بود. میترسم تا چند نسل دیگه داستاننویسها منقرض بشن با این وضعیت🥺 فاجعهست🥺 فاجعه…
بله همینطوره😔 ولی اگر آگاه باشیم، میتونیم تخیل کودکانمون رو پرورش بدیموآیندهی بهتری رو برای دنیا رقم بزنیم🌺
بسیار مطلب جالب و قابل تاملی بود.
واقعن که تخیل بخش گمشده ی وجود بسیاری از کودکانمون شده. آن بخشی که برای زندگی نیاز دارند و ما بزرگترها بی تفاوت از کنارش رد میشیم.
اما گاهی ما آدم بزرگ ها هستیم که از تخیلاتشان وحشت میکنیم و آنها را وادار به سازگار با زندگی روزمره میکنیم.
از حرف زدن با آینه و دوست خیالی تاااااا تقلید صدای موجودات قصه ها و قرار گرفتن در نقش آنها.
اما اصل ماجرا اینجاست که راه پرورش و شکوفایی این خلاقیت ها را نمی دانیم، هنوز به دنبال عادی سازی فرزاندنمان برای زندگی هستیم و از پرورش انسانهایی تخیلی می ترسیم.
بله مونا جان دقیقا همینطوره👌 چقدر درست و دقیق تحلیل کردی و به چه نکتهی جالبی توجه کردی👌 کاش ما آدمبزرگها موفق بشیم کودکان خودمون رو رهاتر بذاریم تا سیر طبیعی رشد خودشون رو طی کنن و همش نخواییم اونا رو مطابق با منطق آدمبزرگها رشد بدیم🙏